بهش میگم:))
دیروز غروبی شیطنت کرده و آتیش سوزونده میگم : سلنا ، دم دار مامان کیه ؟ میگه : من من وقتی دید داریم میخندیم با بابایی، بعدش هرچی گفتم دم دار مامان کیه؟ سوسکی طلایی مامان کیه ؟ میگه : بابا، توتو بیا خودت برو تو حلقم که خوردن داری ...